روانشناسی

روانشناسی کودکان،زوج درمانی،سبک زندگی برتر

روانشناسی

روانشناسی کودکان،زوج درمانی،سبک زندگی برتر

اختلالات خوردن و تغذیه

مشخصه اختلالات خوردن و تغذیه آشفتگی بارز در رفتار خوردن است.

بی اشتهایی عصبی

بی اشتهایی عصبی یک اختلال خوذدن است که مشخصه آن کاهش وزن بدن و امتناع از خوردن است.اشتها معمولا تغییری نمی کند.

پراشتهایی عصبی

پر اشتهایی عصبی یک اختلال خوردن است که در آن پرخوری های مکرر و عود کننده با یا بدون استفراغ دیده می شود.

اختلال پرخوری

اختلال پرخوری نوعی از پراشتهایی عصبی است که با دوره های گاه گاهی پرخوری (هفته ای یک بار)همراه است.

هرزه خواری

هرزه خواری عبارتست از خوردن مواد غیر خوراکی

اختلال نشخوار

ویژگی اساسی اختلال نشخوار بالاآوردن مکرر غذا است که معمولا در شیرخواری یا کودکی شروع می شود.

 

اختلال مصرف غذای اجتنابی/محدود

قبلا اختلال تغذبه شیرخواری یا کودکی نامیده می شد.و ویژگی این اختلال فقدان علاقه به غذا یا خوردن است که منجر به نارسایی رشد می شود.

  • ضحا شیرازی

آنجل(1933) در مطالعات خود دریافت که واکنش خانواده نسبت به از دست دادن شغل در طول دوره افسردگی در چهار مرحله رخ می دهد:

  1. بحران
  2. بی سازمانی
  3. ترمیم
  4. سازمان مجدد

                                       

 

به سه عامل بستگی دارد که فرد به سازمان دهی مجدد برگردد:

  • عوامل فردی(تاب آوری فردی)
  • پتانسیل خانوادگی(تاب آوری خانوادگی)
  • پتانسیل اجتماعی(تاب آوری اجتماعی)

 

گاهی خودسرزنشی،گاهی دگرسرزنشی،گاهی نشخوارذهنی،گاهی فاجعه کردن مشکلات نشانه های تاب آوری پایین فرد دارد که نمی توانند خودشان مشکلاتشان را حل کنند.

بعضی از افراد مشکلات را می پذیرند و در پی حل آن ها تلاش می کنند این افراد تاب آوری به نسبت بالایی دارند.در واقع این افراد به جمله "چیزی که منو نکشه قوی ترم میکنهاعتقاد دارند.

افرادی که مثبت فکر میکنند و سعی می کنند بعد از هر اتفاق و شکست و مشکلی با پذیرش آن و سعی در حل آن دارند خیلی زودتر از افراد دیگر به حالت عادی و سازمان دهی مجدد می رسند.

هرچه فرد هوش هیجانی بالاتری داشته باشد توانایی کنترل محیط بالاتری داردو زودتر بر می گردند به سطح سازمان دهی مجدد بر میگردند و زودتر می توانند حال خودشان را خوب کنند و تاب آوری فردی بالاتری دارند.

منظور از تاب آوری خانوادگی حمایت فرد از جانب خانواده با توجه به شرایط افراد خانواده است.

منظور از تاب آوری اجتماعی این است که جامعه تا چه حد امکانات لازم را با توجه به مشکلی که فرد دارد را در اختیار او قرار می دهد.

 

ملاک های تبیین عوامل استرس زا در خانواده

  1. عوامل ایجاد کننده استرس،درونی یا بیرونی است.
  2. عامل استرس زا بر یکی از اعضای خانواده متمرکز است یا بر همه اعضای خانواده.
  3. عامل استرس زا ناگهانی و یا به تدریج بروز پیدا می کند.
  4. شدت عامل استرس زا چقدر است.
  5. میزان قابل انتظار بودن رویداد استرس زا
  6. طول مدت صرف شده برای سازگاری و انطباق خانواده با شرایط استرس زا
  7. طبیعی بودن و یا تصنعی بودن رویداد استرس زا
  8. ادراک برآورد خانواده درباره توان حل مسئله و حل شرایط بحرانی

 

راه های کنار آمدن با شرایط استرس زا در خانواده

  • اقدام مستقیم
  • کشف راه جدید
  • کنترل هیجانات
  • انطباق با شرایط جدید و استرس زا
  • ضحا شیرازی

اختلال بیش فعالی

این اختلال از اختلالات بسیار رایج در بین کودکان است و گاها هم متاسفانه به اشتباه تشخیص داده می شود.

برای تشخیص صحیح این اختلال باید مشخصه های آن را به خوبی فرا گرفت.

سه مشخصه در این سندروم وجود دارد که به شرح زیر می باشد:

1. اکتیو بودن و انرزی بیش از حد کودک

باید توجه داشت که این کودکان حالات بی قراری دارند.

2. این کودکان دامنه ی تمرکزشان بسیار پایین است و بیشتر از نهایت 10 دقیقه نمی توانند تمرکز کنند.در اصطلاح میگویند کودک دچار نقص توجه است.

3. این کودکان به شدت تکانشی هستند یعنی قبل از آن که فکر کند عمل می کند.در بچه های تا 3 سالگی این رفتار طبیعی است اما قطعا توقع داریم که این تکانشی بودن تا 6 سالگی به شدت کاهش یابد و در دوره مدرسه به بعد اصلا وجود نداشته باشد.

اگر سه مشخصه بیان شده در کودک وجود داشته باشد می توانیم بگوییم که کودک دچار این اختلال است اما برای تشخیص دقیق تر و اطمینان خاطر حتما باید از کودک تست وکسلر گرفت.

نشانه ها

بسیاری از نشانه های زیر را می توانید در کودکان ADHD به خوبی مشاهده کنید:

تحرک بیش از حد و اصلا نمی توانند آرام بنشینند.

اضطرار و اجبار و کنجکاوی برای خرابکاری

اختلال سلوک شامل:پرخاشگری،آسیب زدن به حیوانات

تمایل به کارهای خلاف مثل دروغگویی،سیگار کشیدن

تمایل به ارتباط دوستانه با افراد خیلی بزرگتر از خود

عدم پیروی از دستورالعمل ها

کاهش عملکرد اجتماعی و تحصیلی به دلیل دامنه توجه پایین

اثرات مخرب

این اختلال اگر درمان نشود آثار و عوارض مخربی را از خود به جای خواهد گذاشت که به دو آثار مخرب در زیر اشاره خواهد شد:

افت تحصیلی بسیار زیاد به دلیل نقص توجه

ارتباطات اجتماعی ضعیف و آسیب های روحی و روانی ناشی از آن

تا اینجا با اختلال بیش فعالی(ADHD) آشنا شدیم و اثرات مخرب آن را شناختیم در ادامه به راهکارهای درمانی و توصیه های مفید در جهت بهبود و درمان این اختلال خواهیم پرداخت.

درمان و توصیه

اطمینان از وجود اختلال با تست وکسلر

تخلیه انرژی از طریق فعالیت های مثبت مانند شنا کردن،دویدن،فوتبال کردن و....

پرهیز از تنبیه بدنی به دلیل وجود رفتارهای انتقام جویانه در این کودکان زیرا باعث ایجاد پرخاشگری در این کودکان خواهد شد.

رژیم غذایی مناسب بچه های ADHD .در این رژیم کاکائو،شکلات،قهوه،نسکافه،نوشابه و اکثر تنقلات ممنوع می باشد..

مهمترین درمان در برای این کودکان CLAY Therapy و PLAY Therapy زیر نظر متخصص روانشناسی کودکان می باشد.

  • ضحا شیرازی

اختلال های دلبستگی

مشخصه اختلال های دلبستگی،آسیب زیستی-روانی-اجتماعی است که بر اثر محرومیت از مادر،فقدان مراقبت او یا جایگزین او و فقدان تعامل با او یا مراقب دیگر به وجود می آید.ریشه سندرمهای رشد ناکافی،کوتولگی روانی-اجتماعی،اضطراب اضطراب جدایی،اختلال شخصیت اجتنابی،اختلالات افسردگی،بزهکاری،مشکلات تحصیلی،و هوش مرزی،در تجارب منفی دلبستگی دیده شده است.

نارسا بودن مراقبت مادرانه به دلایل:

  1. ابتلای مادر به بیماری روانی
  2. بستری شدن طولانی کودک
  3. مرگ ابژه اصلی دلبستگی

سبب صدمات هیجانی در کودک می شود.

باولبی نخست این صدمه را دائم و ثابت می پنداشت،اما بعد نظریه اش را به گونه ای بازنگری کرد که زمان وقوع جدایی،نوع و شدت جدایی،و سطح امنیت کودک پیش از وقوع جدایی هم در نتیجه جدایی دخیل دانسته شد.

باولبی در مورد الگوهای رفتاری کودکانی که به مدت طولانی(بیش از سه ماه) از مادر خود جدا می شوند،ترتیبی قابل پیش بینی را ذکر کرده است:

اعتراض

یعنی کودک با گریه،صدا کردن مادر،و جست و جوی او به جدایی اعتراض می کند.

یاس

یعنی به نظر می رسد کودک امید خود را به بازگشت مادر از دست می دهد.

دل گسستگی

یعنی کودک خود را به لحاظ هیجانی هم از مادر جدا می کند.باولبی معتقد بود که در این مرحله،کودک در مورد مادرش احساس دودلی می کند؛هم او را می خواهد و هم به خاطر اینکه وی را رها کرده است،از او عصبانی است.

اگر مادر در مرحله دل گسستگی برگردد،کودک با بی اعتنایی پاسخ می دهد؛او مادر را از یاد نبرده،اما از دستش عصبانی و خشمگین است که چرا او را ول کرد و نیز می ترسد که مبادا باز هم بگذارد و برود.برخی از این کودکان شخصیتی بی عاطفه خواهند داشت که مشخصه هایش کناره گیری هیجانی،فقدان یا قلت احساس و ضعف در برقراری روابط محبت آمیز و عاطفی است.

  • ضحا شیرازی

اختلال لجبازی کودکان

یکی از دغدغه های والدین با کودکان خود لجبازی های کودکان است.لجبازی جزئی از مراحل رشد کودکان است و اصولا در سن سه سالگی به اوج خود می رسد.با رفتار و برخوردهای صحیح با کودک به خوبی می توان لجبازی را کاهش داد و این دوره را به خوبی طی کرد فقط شربط آن صبوری و اقتدار والدین است.

در ادامه به تعریف و سبب شناسی و درمان و توصیه لجبازی کودکان خواهیم پرداخت.

لجبازی در کودکان را می توان به اصرار کودک به نیت مخالفت با والدین به انجام رفتارهایی که از طرف والدین منع شده است گویند.

معمولا این رفتار با موارد زیر همراه خواهد بود:

  • گریه شدید
  • داد و فریاد
  • خود را به زمین زدن
  • کوبیدن پای خود به زمین
  • امتناع از انجام خواسته والدین توام با رفتارهای نابهنجار

درمان و توصیه ها

  1. حذف امتیازات کودک به واسطه لجبازی.به طور مثال اگر کودک لجبازی می کند تا شما برای ائ بستنی بخرید، بستنی نخرید.
  2. بی اعتنایی کردن به رفتار لجبازانه کودک
  3. حذف انتظارات نابه جای خود از کودک و متناسب سازی انتظارات با توانایی و مهارت کودک.
  4. توجه به نیاز کودک در مواردی که بی توجهی به نیازهای کودک علت لجبازی اوست.
  5. عدم تنبیه و مواخذه شدید
  6. متاسفانه عدم توجه پدر و مادر به نیازهای یکدیگر و خواسته های یکدیگر و لجبازی با یکدیگر سبب ایجاد الگو برای کودکان خواهد کرد.
  7. دادن مسئولیت به کودک جهت کنترل عامل لجبازی.به طور مثال کودک خیلی شکلات میخورد و سر آن لج می کند بهتر است به او مسئولیت دهید مثلا بگویید مسئول تقسیم آن تو هستی.در این صورت به جای لج کردن به این فکر می کند که چگونه مسئولیت را به خوبی انجام دهد و اگر هم جایزه در نهایت به اودهید بهتر است.
  8. عدم مقایسه کودک به ویژه با همسالان و خواهر و برادر کودک.
  • ضحا شیرازی

تعارض بین فرآیندهای گوناگون شخصیت موجب نوعی عذاب روانی می شود که فروید آن را اضطراب می نامد.

او سه نوع اضطراب را مشخص کرده که هر یک از منبع متفاوت ایجاد می شود:

  1. اضطراب واقع بینانه: برای خود زیان بخش است و معمولا منظور از ترس همین نوع اضطراب است.
  2. اضطراب روان رنجور:از این احتمال ناشی می شود که شخص تسلیم تکانه هایش شود به ویژه تکانه های ناهشیار جنسی و پرخاشگرایانه و یا میل ناهشیار به شکست دادن کسی که سرنوشت مهمی را کنترل می کند مانند پدر.
  3. اضطراب اخلاقی یا وجدان:زمانی ایجاد می شود که شخص پیش بینی کند رفتار های او معیار های شخص وی را نقض خواهد کرد.افسانه ادیپ نمونه ی کلاسیک اضطراب اخلاقی است.
  • ضحا شیرازی

مشخصه اختلالات افسردگی عبارت است از افسردگی،غمگینی،تحریک پذیری،کندی روانی حرکتی و در موارد شدید افکار خودکشی.این اختلالات شامل چند اختلال توصیف شده در زیر هستند.

اختلال افسردگی اساسی

ویژگی اساسی اختلال افسردگی اساسی خلق افسرده یا از بین رفتن علاقه یا لذت در فعالیت های معمول است.همه علائم باید تقریبا هرروز وجود داشته باشند به جز افکار خودکشی یا افکار مرگ که بایستی فقط حالت راجعه داشته باشد.در صورتی که علائم نتیجه داغ دیدگی بهنجار باشد و در صورتی که علائم روان پریشی در غیاب علائم خلقی وجود داشته باشد تشخیص کنار گذاشته می شود.

اختلال افسردگی پایدار یا افسرده خویی

افسرده خویی یک شکل مزمن خفیف افسردگی است که دست کم دو سال طول می کشد و در خلال این دوره در اکثر روزها فرد خلق افسرده را برای اکثر اوقات روز تجربه می کند و دست کم دو علامت افسردگی وجود دارد.

اختلال ملال پیش از قاعدگی

اختلال ملال پیش از قاعدگی حدود یک هفته  پیش از شروع خونریزی قاعدگی شروع می شود و مشخصه آن تحریک پذیری،بی ثباتی هیجانی،سردرد و اضطراب یا افسردگی است که پس از پایان دوره قاعدگی فروکش می کند.

 

اختلال افسردگی ناشی از مواد/دارو

مشخصه این اختلال خلق افسرده ای است که ناشی از یک ماده(مانند الکل) یا داروهاست(مانند باربیتورات).

اختلال افسردگی ناشی از یک بیماری طبی دیگر

این اختلال حالتی از افسردگی است که ثانویه به یک اختلال طبی ایجاد شده است(مانند کم کاری تیروئید،سندروم کوشینگ).

سایر اختلال افسردگی معین

این طبقه تشخیصی شامل دو نوع زیرنوع است:دوره افسردگی راجعه که عبارتست از افسردگی که بین 2 تا 13 روز طول می کشد و دست کم ماهی یک بار بروز می کند و 2.دوره افسردگی کوتاه مدت که شامل خلق افسرده ای است که 4 تا 14 روز طول می کشد و راجعه نیست.

اختلال افسردگی نا معین

این طبقه تشخیصی شامل 4 زیرنوع عمده است:

1.ملانکولیا که شکل شدید افسردگی اساسی است و مشخصه آن عبارتند از نومیدی،بی لذتی و کندی روانی حرکتی و خطر بالایی از نظر خودکشی دارد.

2.افسردگی غیرمتعارف یا تیپیک که وجه بارز آن خلق افسرده ای است که با افزایش وزن همراه است و نه کاهش وزن و فرد دچار پرخوابی است و نه بی خوابی.

3.افسردگی حول و حوش زایمان که عبارتست از نوعی افسردگی که حول و حوش زایمان یا ظرف یک ماه پس از زایمان بروز میکند.

4.الگوی فصلی که خلق افسرده ای است که در زمان به خصوصی از سال و معمولا زمستان ها بروز می کند.

اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی

این تشخیص جدید به عنوان یک اختلال افسردگی فهرست شده است و در کودکان بالاتر از 6 سال و زیر 18 سال تشخیص گذاری می شودو مشخصه آن قشقرق های شدید،تحریک پذیری مزمن و خلق عصبانی است.

 

  • ضحا شیرازی

اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط

مشخصه اختلال دو قطبی نوسان شدید خلق بین افسردگی و سرخوشی است که همراه با فروکش و عود است.4نوع وجود دارد:

اختلال دوقطبی نوع یک

اختلال دوقطبی نوع دو

اختلال خلق ادواری

اختلال دوقطبی ناشی از مواد/دارو

اختلال دو قطبی نوع یک

ویژگی ضروری اختلال دو قطبی نوع یک وجود سابقه ای از دوره مانیا یا مختلط و دوره افسردگی است.اختلال دو قطبی I به شیوه های مختلفی تقسیم بندی می شود:

نوع دوره فعلی(مانیا،هیپومانیا،افسرده،مختلط)،شدت و حالت فروکش(خفیف،متوسط،شدید بدون روانپریشی،شدید همراه با خصایص روان پریشانه،فروکش نسبی یا فروکش کامل) و اینکه دوره اخیر با تند چرخی همراه بوده یا خیر(دست کم 4 دوره طی 12 ماه).

 

 

 

اختلال دو قطبی نوع دو

اختلال دو قطبی نوع دومشخصه اش سابقه ای از دوره های افسردگی اساسی و هیپومانیا است.ملاک های علائم برای دوره های هیپومانیا همانند ملاک های دوره مانیا است هر چند هیپومانیا فقط مستلزم حداقل دوره 4 روزه است.تفاوت عمده بین مانیا و هیپومانیا شدت تخریب مرتبط با این سندرم است.

اختلال خلق ادواری

این اختلال معادل دو قطبی اختلال افسرده خویی است.اختلال خلق ادواری یک اختلال خلقی مزمن خفیف است که با دوره های متعدد هیپومانیا و افسردگی همراه است و دست کم دو سال طول کشیده است.

اختلال دو قطبی ناشی از مواد/دارو

اختلال خلقی ناشی از مواد زمانی تشخیص گذاشته می شود که علت آشفتگی خلق مسمومیت،محرومیت از مواد یا مصرف داروها باشد.

  • ضحا شیرازی

صدا عبارتست از تغییرات آنی و پیشرونده فشار هوای محیط.این تغییرات فشار باعث ارتعاش پرده صماخ گوش می شود،سپس این ارتعاش به استخوانچه ها(چکشی،سندانی،رکابی)و از آن جا به آندولنف یا مایع قسمت حلزونی منتقل می شود.ارتعاش آندولنف مژک های واقع بر سلول های مویی را به حرکت در می آورد و به این ترتیب تکانه عصبی تولید می شود.سلول های مویی در داخل قسمت حلزونی به صورت tonotopic  و شبیه شاسی های پیانویی طویل و مارپیچی شکل به اصوات دارای بسامدهای مختلف پاسخ می دهند.تکانه های عصبی منشا گرفته از سلول های مویی نیز از طریق رشته های عصب حلزونی طبق آرایشی tonotopic به مغز می رسند.آن ها وارد هسته های حلزونی ساقه مغز می شوند در لمینسکوس طرفی تقویت می شوند و به کولیکولوس های تحتانی می رسند،سپس از آن جا به هسته زانویی میانی (MGN) واقع در تالاموس می روند.نورون های این هسته استطاله های خود را به قشر شنوایی اولیه واقع در قسمت خلفی لوب گیجگاهی می فرستد.در آزمون های شنیدن تباینی به هر یک از دو گوش به طور همزمان محرک های مختلف فرستاده می شود.این آزمون ها نشان داده است که اکثر دروندادهای منشا گرفته از هر گوش یه قشر شنوایی طرف دیگر می رود.همچنین نیمکره چپ اغلب نیمکره غالب برای پردازش شنوایی است.

استنباط خصایص صوتی به کمک مجموعه ای مرکب از صافی های مکانیکی و عصبی انجام می شود.بازنمود صدا در قشر شنوایی اولیه  عمدتا  tonotopic است،در حالی که پردازش واژگانی (یعنی استنباط حروف صدادار،بی صدا،و واژه ها از دروندادهای شنوایی) در نواحی ارتباطی عالیتر زبان به ویژه در لوب گیجگاهی چپ صورت می گیرد.مشخصه سندرم ناشنوایی نسبت به کلمات عبارت است از ناتوانی از فهم کلام،علی رغم سلامت فرد برای شنیدن صداها،این سندرم ممکن است نشانه ای از صدمه در قشر آهیانه چپ باشد و به نظر می رسد که در نتیجه قطع ارتباط قشر شنوایی با ناحیه ورنیکه به وجود آید.سندرم نادری که نقطه مقابل آن است،صدا نشناسی(auditory sound agnosia) است که عبارت است از ناتوانی در تشخیص صداهای غیر کلامی،نظیر صدای بوق ماشین یا میو میوی گربه،علی رغم سلامت فرد در شنیدن و تشخیص کلام.محققان این سندرم را همتای نیمکره راستی سندرم قبلی می دانند.

  • ضحا شیرازی

هوش طبق تعریف عبارت است از توانایی یادگیری از محیط و لنطباق با محیط و توانایی تفکر انتزاعی.

آزمون های هوش برای تعیین کارکرد هوشی کلی بیمار به کار می روند.بهره هوش(IQ) مقیاسی از کارکرد هوشی فعلی است.هرچند آزمون های هوش یک نمره IQ واحد به دست می دهند اما در واقع ابزارهایی برای نمونه گیری بسیاری از تکالیف در انواعی از حوزه های کلامی و غیرکلامی هستند.آزمون هوش اغلب بخشی از مجموع آزمون های روان شناختی شامل ارزیابی روانی تحصیلی و عصب روان شناسی همراه با ارزیابی های رشدی و بالینی کلی تر است.

هرچند در این زمینه عدم توافق هایی وجود دارد اما نمرات IQ نسبتا از سنین 5 تا 7 سال به بعد ثابت می ماند.به طور کلی هرچه کودک در زمان آزمون سن بالاتری داشته باشد و هرچه فاصله  بین اجرای آزمون ها کوتاه تر باشد،همبستگی بین دو نمره IQ بیشتر است.هرچند استفاده از یک نمره IQ ممکن است برای ارزیابی مسیر پایه مراجع در طول زندگی می تواند مفید باشد اما بالینگر محتاط باید بداند که تعدادی از عوامل می توانند بر کارکرد هوشی اثر بگذارند و بنابراین بر نمرات IQ اثرگذار خواهند بود.عوامل مرتبط با اختلال و بیماری می توانند سبب سرکوب نمرات شوند.این عوامل می توانند شامل عوامل موقعیتی مانند فقدان انگیزه و نیز عوامل گذرا مانند بی توجهی،افسردگی و روان پریشی باشند.

علی رغم پیچیدگی های عملی و مفهومی،هوش بالا با پیش آگهی بهتر در طیف وسیعی از اختلالات روان پزشکی،میزان پایین تر مشکلات رفتاری،سلوک و هیجانی در کودکان و میزان پایین تر ارجاع برای مشکلات روان پزشکی در بزرگسالان همراه است.برای هر نوع آسیب مغزی میزان هوش مسئول بخش عمده ای از پراکنش در پیش بینی فرجام بیماری است و IQ های پایین تر با فرجام ضعیف تر و IQهای بالاتر با فرجام بهتر همراه اند.

ارزیابی

هرچند IQ آن چیزی است که با آزمون IQ به دست می آید اما آزمون های هوشی مختلفی وجود دارند و شیوه های متفاوتی برای محاسبه سطح هوشی نیز موجود است.تعدادی از ابزارها وجود دارند که باید انتخاب شوند و روان شناس باید انتخاب را بر اساس ویژگی های اختصاصی هر آزمون(مثلا نمونه هنجاری و ساخت ابزار) و میزان ارتباط آن ها با ویژگی های مراجع(مثلا سن و سوال مورد ارجاع) انجام دهد.پس از اجرای آزمون بالینگر باید بر اساس تجزیه و تحلیل نمرات خرده آزمون ها و نمره کلی و الگوی آن ها در زمینه فرآیند تشخیصی تفسیرهایی به عمل آورد.

  • ضحا شیرازی