روانشناسی

روانشناسی کودکان،زوج درمانی،سبک زندگی برتر

روانشناسی

روانشناسی کودکان،زوج درمانی،سبک زندگی برتر

۸ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

مشخصه اختلالات افسردگی عبارت است از افسردگی،غمگینی،تحریک پذیری،کندی روانی حرکتی و در موارد شدید افکار خودکشی.این اختلالات شامل چند اختلال توصیف شده در زیر هستند.

اختلال افسردگی اساسی

ویژگی اساسی اختلال افسردگی اساسی خلق افسرده یا از بین رفتن علاقه یا لذت در فعالیت های معمول است.همه علائم باید تقریبا هرروز وجود داشته باشند به جز افکار خودکشی یا افکار مرگ که بایستی فقط حالت راجعه داشته باشد.در صورتی که علائم نتیجه داغ دیدگی بهنجار باشد و در صورتی که علائم روان پریشی در غیاب علائم خلقی وجود داشته باشد تشخیص کنار گذاشته می شود.

اختلال افسردگی پایدار یا افسرده خویی

افسرده خویی یک شکل مزمن خفیف افسردگی است که دست کم دو سال طول می کشد و در خلال این دوره در اکثر روزها فرد خلق افسرده را برای اکثر اوقات روز تجربه می کند و دست کم دو علامت افسردگی وجود دارد.

اختلال ملال پیش از قاعدگی

اختلال ملال پیش از قاعدگی حدود یک هفته  پیش از شروع خونریزی قاعدگی شروع می شود و مشخصه آن تحریک پذیری،بی ثباتی هیجانی،سردرد و اضطراب یا افسردگی است که پس از پایان دوره قاعدگی فروکش می کند.

 

اختلال افسردگی ناشی از مواد/دارو

مشخصه این اختلال خلق افسرده ای است که ناشی از یک ماده(مانند الکل) یا داروهاست(مانند باربیتورات).

اختلال افسردگی ناشی از یک بیماری طبی دیگر

این اختلال حالتی از افسردگی است که ثانویه به یک اختلال طبی ایجاد شده است(مانند کم کاری تیروئید،سندروم کوشینگ).

سایر اختلال افسردگی معین

این طبقه تشخیصی شامل دو نوع زیرنوع است:دوره افسردگی راجعه که عبارتست از افسردگی که بین 2 تا 13 روز طول می کشد و دست کم ماهی یک بار بروز می کند و 2.دوره افسردگی کوتاه مدت که شامل خلق افسرده ای است که 4 تا 14 روز طول می کشد و راجعه نیست.

اختلال افسردگی نا معین

این طبقه تشخیصی شامل 4 زیرنوع عمده است:

1.ملانکولیا که شکل شدید افسردگی اساسی است و مشخصه آن عبارتند از نومیدی،بی لذتی و کندی روانی حرکتی و خطر بالایی از نظر خودکشی دارد.

2.افسردگی غیرمتعارف یا تیپیک که وجه بارز آن خلق افسرده ای است که با افزایش وزن همراه است و نه کاهش وزن و فرد دچار پرخوابی است و نه بی خوابی.

3.افسردگی حول و حوش زایمان که عبارتست از نوعی افسردگی که حول و حوش زایمان یا ظرف یک ماه پس از زایمان بروز میکند.

4.الگوی فصلی که خلق افسرده ای است که در زمان به خصوصی از سال و معمولا زمستان ها بروز می کند.

اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی

این تشخیص جدید به عنوان یک اختلال افسردگی فهرست شده است و در کودکان بالاتر از 6 سال و زیر 18 سال تشخیص گذاری می شودو مشخصه آن قشقرق های شدید،تحریک پذیری مزمن و خلق عصبانی است.

 

  • ضحا شیرازی

اختلالات دو قطبی و اختلالات مرتبط

مشخصه اختلال دو قطبی نوسان شدید خلق بین افسردگی و سرخوشی است که همراه با فروکش و عود است.4نوع وجود دارد:

اختلال دوقطبی نوع یک

اختلال دوقطبی نوع دو

اختلال خلق ادواری

اختلال دوقطبی ناشی از مواد/دارو

اختلال دو قطبی نوع یک

ویژگی ضروری اختلال دو قطبی نوع یک وجود سابقه ای از دوره مانیا یا مختلط و دوره افسردگی است.اختلال دو قطبی I به شیوه های مختلفی تقسیم بندی می شود:

نوع دوره فعلی(مانیا،هیپومانیا،افسرده،مختلط)،شدت و حالت فروکش(خفیف،متوسط،شدید بدون روانپریشی،شدید همراه با خصایص روان پریشانه،فروکش نسبی یا فروکش کامل) و اینکه دوره اخیر با تند چرخی همراه بوده یا خیر(دست کم 4 دوره طی 12 ماه).

 

 

 

اختلال دو قطبی نوع دو

اختلال دو قطبی نوع دومشخصه اش سابقه ای از دوره های افسردگی اساسی و هیپومانیا است.ملاک های علائم برای دوره های هیپومانیا همانند ملاک های دوره مانیا است هر چند هیپومانیا فقط مستلزم حداقل دوره 4 روزه است.تفاوت عمده بین مانیا و هیپومانیا شدت تخریب مرتبط با این سندرم است.

اختلال خلق ادواری

این اختلال معادل دو قطبی اختلال افسرده خویی است.اختلال خلق ادواری یک اختلال خلقی مزمن خفیف است که با دوره های متعدد هیپومانیا و افسردگی همراه است و دست کم دو سال طول کشیده است.

اختلال دو قطبی ناشی از مواد/دارو

اختلال خلقی ناشی از مواد زمانی تشخیص گذاشته می شود که علت آشفتگی خلق مسمومیت،محرومیت از مواد یا مصرف داروها باشد.

  • ضحا شیرازی

صدا عبارتست از تغییرات آنی و پیشرونده فشار هوای محیط.این تغییرات فشار باعث ارتعاش پرده صماخ گوش می شود،سپس این ارتعاش به استخوانچه ها(چکشی،سندانی،رکابی)و از آن جا به آندولنف یا مایع قسمت حلزونی منتقل می شود.ارتعاش آندولنف مژک های واقع بر سلول های مویی را به حرکت در می آورد و به این ترتیب تکانه عصبی تولید می شود.سلول های مویی در داخل قسمت حلزونی به صورت tonotopic  و شبیه شاسی های پیانویی طویل و مارپیچی شکل به اصوات دارای بسامدهای مختلف پاسخ می دهند.تکانه های عصبی منشا گرفته از سلول های مویی نیز از طریق رشته های عصب حلزونی طبق آرایشی tonotopic به مغز می رسند.آن ها وارد هسته های حلزونی ساقه مغز می شوند در لمینسکوس طرفی تقویت می شوند و به کولیکولوس های تحتانی می رسند،سپس از آن جا به هسته زانویی میانی (MGN) واقع در تالاموس می روند.نورون های این هسته استطاله های خود را به قشر شنوایی اولیه واقع در قسمت خلفی لوب گیجگاهی می فرستد.در آزمون های شنیدن تباینی به هر یک از دو گوش به طور همزمان محرک های مختلف فرستاده می شود.این آزمون ها نشان داده است که اکثر دروندادهای منشا گرفته از هر گوش یه قشر شنوایی طرف دیگر می رود.همچنین نیمکره چپ اغلب نیمکره غالب برای پردازش شنوایی است.

استنباط خصایص صوتی به کمک مجموعه ای مرکب از صافی های مکانیکی و عصبی انجام می شود.بازنمود صدا در قشر شنوایی اولیه  عمدتا  tonotopic است،در حالی که پردازش واژگانی (یعنی استنباط حروف صدادار،بی صدا،و واژه ها از دروندادهای شنوایی) در نواحی ارتباطی عالیتر زبان به ویژه در لوب گیجگاهی چپ صورت می گیرد.مشخصه سندرم ناشنوایی نسبت به کلمات عبارت است از ناتوانی از فهم کلام،علی رغم سلامت فرد برای شنیدن صداها،این سندرم ممکن است نشانه ای از صدمه در قشر آهیانه چپ باشد و به نظر می رسد که در نتیجه قطع ارتباط قشر شنوایی با ناحیه ورنیکه به وجود آید.سندرم نادری که نقطه مقابل آن است،صدا نشناسی(auditory sound agnosia) است که عبارت است از ناتوانی در تشخیص صداهای غیر کلامی،نظیر صدای بوق ماشین یا میو میوی گربه،علی رغم سلامت فرد در شنیدن و تشخیص کلام.محققان این سندرم را همتای نیمکره راستی سندرم قبلی می دانند.

  • ضحا شیرازی

هوش طبق تعریف عبارت است از توانایی یادگیری از محیط و لنطباق با محیط و توانایی تفکر انتزاعی.

آزمون های هوش برای تعیین کارکرد هوشی کلی بیمار به کار می روند.بهره هوش(IQ) مقیاسی از کارکرد هوشی فعلی است.هرچند آزمون های هوش یک نمره IQ واحد به دست می دهند اما در واقع ابزارهایی برای نمونه گیری بسیاری از تکالیف در انواعی از حوزه های کلامی و غیرکلامی هستند.آزمون هوش اغلب بخشی از مجموع آزمون های روان شناختی شامل ارزیابی روانی تحصیلی و عصب روان شناسی همراه با ارزیابی های رشدی و بالینی کلی تر است.

هرچند در این زمینه عدم توافق هایی وجود دارد اما نمرات IQ نسبتا از سنین 5 تا 7 سال به بعد ثابت می ماند.به طور کلی هرچه کودک در زمان آزمون سن بالاتری داشته باشد و هرچه فاصله  بین اجرای آزمون ها کوتاه تر باشد،همبستگی بین دو نمره IQ بیشتر است.هرچند استفاده از یک نمره IQ ممکن است برای ارزیابی مسیر پایه مراجع در طول زندگی می تواند مفید باشد اما بالینگر محتاط باید بداند که تعدادی از عوامل می توانند بر کارکرد هوشی اثر بگذارند و بنابراین بر نمرات IQ اثرگذار خواهند بود.عوامل مرتبط با اختلال و بیماری می توانند سبب سرکوب نمرات شوند.این عوامل می توانند شامل عوامل موقعیتی مانند فقدان انگیزه و نیز عوامل گذرا مانند بی توجهی،افسردگی و روان پریشی باشند.

علی رغم پیچیدگی های عملی و مفهومی،هوش بالا با پیش آگهی بهتر در طیف وسیعی از اختلالات روان پزشکی،میزان پایین تر مشکلات رفتاری،سلوک و هیجانی در کودکان و میزان پایین تر ارجاع برای مشکلات روان پزشکی در بزرگسالان همراه است.برای هر نوع آسیب مغزی میزان هوش مسئول بخش عمده ای از پراکنش در پیش بینی فرجام بیماری است و IQ های پایین تر با فرجام ضعیف تر و IQهای بالاتر با فرجام بهتر همراه اند.

ارزیابی

هرچند IQ آن چیزی است که با آزمون IQ به دست می آید اما آزمون های هوشی مختلفی وجود دارند و شیوه های متفاوتی برای محاسبه سطح هوشی نیز موجود است.تعدادی از ابزارها وجود دارند که باید انتخاب شوند و روان شناس باید انتخاب را بر اساس ویژگی های اختصاصی هر آزمون(مثلا نمونه هنجاری و ساخت ابزار) و میزان ارتباط آن ها با ویژگی های مراجع(مثلا سن و سوال مورد ارجاع) انجام دهد.پس از اجرای آزمون بالینگر باید بر اساس تجزیه و تحلیل نمرات خرده آزمون ها و نمره کلی و الگوی آن ها در زمینه فرآیند تشخیصی تفسیرهایی به عمل آورد.

  • ضحا شیرازی

اختلال دزدی در کودکان

این اختلال،اختلال رایجی نیست اما کم و بیش در کودکان اتفاق می افتد.

اختلال دزدید به برداشتن اشیاء دیگران بدون اجازه یا در خفا گویند.

 

سبب شناسی اختلال

  • نیاز داشتن به آن شئ
  • خصومت با آن فرد
  • آزار دادن اطرافیان

    درمان و توصیه

  • اگر احساس می کنید کودک برای رفع نیاز خود این کار را انجام داده تا جایی که برایتان مقدور است نیازهای او را رفع کنید.
  • آشنا کردن کودک با عواقب دزدی در قالب قصه و داستان
  • اجازه گرفتن والدین از کودک هنگام وارد شدن به اتاق کودک یا برداشتن وسایل کودک
  • منع نکردن مکرر از طرف والدین
  • در دسترس قرار دادن شرایط و وسایل مورد نیاز کودک برای تجربه کردن
  • آموزش ارزش ها از طریق قصه و داستان
  • آموزش به کودک برای این که خودش را جای آن فردی بگذارد که وسایلش دزدیده شده است.ان کار باعث می شود کودک به خوبی درک کند.
  • ضحا شیرازی

این فرض که خاطرات در خلال خواب پردازش می شوند تاریخچه ای طولانی دارد.فروید اشاره کرده که رویاها می توانند بخش هایی از تجربه اخیر را به شکل بقایای روز آشکار کنند.هرچند بسیاری از پرسش ها در مورد علت و نحوه پذیرش خاطرات در خلال خواب پاسخ داده نشده است،اما آزمایشات اخیر شواهد تجربی جدیدی به نفع این ایده ارائه کرده است که پردازش خاطرات در خلال خواب یک کارکرد انطباقی دارد.امروزه روشن شده است که خواب در صورتی که پس از یادگیری ابتدایی روی دهد عملکرد حافظه را تسهیل می کند و این تسهیل وابسته به خواب را می توان در بسیاری از انواع متفاوت حافظه مشاهده کرد.

به نظر می رسد پردازش در خلال خواب عمیق ظرف چند ساعت پس از یادگیری به خصوص در مراحل 3 و 4(خواب موج آهسته) به اندوزش حافظه کمک می کند.برخی نتایج حاکی است که خواب موج آهسته اندوزش خاطرات اعلامی را تسهیل می کنداما روی خاطرات غیر اعلامی چنین اثری ندارد.شواهد مستقیم برای چنین فرضی با استفاده از تحریک به وسیله محرک های بویایی و همچنین تحریک به وسیله درون داد الکتریکی مستقیم با بسامدی نزدیک به امواج الکتروآنسفالوگرافی آهسته و سایر روش ها فراهم شده است.به علاوه ثبت نورونی در حیوان ها پدیده بازنواخت هیپوکامپ را آشکار کرده است که در آن الگوهای فعالیت طول روز بعدا در خلال خواب مشاهده می شود.به طور خلاصه خاطرات اعلامی که در طول بیداری کسب می شوند را می توان در خلال خواب مجددا پردازش کرد و این پردازش می تواند بر احتمال بازیافت بعدی حافظه در زمان بیداری فرد تاثیر بگذارد.تسهیل حافظه اعلامی به طور مشخص به صورت کاهش میزان فراموشی تظاهر می کند نه به صورت بهبود حافظه.

  • ضحا شیرازی

سرکوب گری

سرکوب گری مکانیسمی است که از طریق ریاضت کشی تعارض هیجانی یا استرس زاهای درونی/ بیرونی را تعدیل می کند.سرکوب گری ارضا را تقلیل داده  و به تعویق می اندازداما آن را نادیده نمی گیرد.از لحاظ تجربی این دفاع به میزان بالایی با سایر وجوه سلامت روان ارتباط دارد.در صورتی که سرکوب گری به نحو موثری به کار رود مشابه یک بادبان متناسب است؛هر نوع محدودیت به دقت محاسبه می شود تا از بادهای اشتیاق بهره برداری شودنه این که آن ها پنهان شوند.شواهد مربوط به این که سرکوب گری صرفا یک راهبرد شناختی هشیار نیست به وسیله این حقیقت ارائه شده است که اگر بزهکاران می توانستند نه گفتن را یاد بگیرند زندان ها خالی می شود.

 

  • ضحا شیرازی

مغز انسان حاوی حدود میلیون ها نورون(سلول عصبی) و حدود میلیون ها سلول گلیا است.نورون های کلاسیک از بخش های زیر تشکیل شده است:

  1. تنه (soma) یا بدنه سلول که حاوی هسته است.
  2. معمولا چندین دندریت،زوایدی که از بدنه سلول امتداد یافته و پیام ها را از نورون های دیگر دریافت می کنند.
  3. یک آکسون واحد که از تنه سلول امتداد یافته و پیام هایی را به سایر نورون ها منتقل می کند.

اتصال های بین نورون ها در پایانه های آکسونی انجام می شود؛در این مکان ها آکسون یک نورون عموما با دندریت یا تنه سلولی نورون دیگر تماس می یابد.آزاد شدن عصب_ رسانه(نوروترانسمیتر) درون پایانه های آکسون انجام می شود و یکی از مکانیسم های عمده برای ارتباط بین نورون ها و نیز تاثیر داروهای روانگردان است.

سه نوع سلول گلیا وجود دارد.معمولا تصور می شود که این سلول ها فقط نقش پشتیبانی برای کارکرد نورون ها را دارند،اما اخیرا مشخص شده است که سلول های گلیا احتمالا در کارکردهایی از مغز نقش دارند که شاید اثر مستقیم تری بر حالت های روانی بهنجار و مرضی داشته باشد.شایع ترین نوع سلول های گلیا،آستروسیت ها هستند که کارکرد های مختلفی دارند از جمله:تغذیه نورون ها،غیر فعال سازی بعضی عصب_ رسانه ها و در آمیختن با سد خونی_مغزی.

الیگودندروسیتها در دستگاه عصبی مرکزی و سلول های شوان در دستگاه عصبی محیطی،با زایده های خود،دور آکسون نورون ها را می پوشانند و غلاف میلین را تشکیل می دهند که هدایت پیام های الکتریکی را تسهیل می کند.نوع سوم سلول های گلیا،میکروگلیا هستند که مشتق از ماکروفاژها هستند و متعاقب مرگ نورون ها در برداشت قطعات سلولی دخالت دارند.

نورون ها و سلول های گلیای مغز،درون مغز به شکل الگوهای مجزای منطقه ای قرار گرفته اند.نورون ها و استطاله های آن ها به شیوه های مختلف گروه بندی هایی را ایجاد می کنند و این الگوهای سازمان دهی یا ساختمانی را می توان با روش های مختلفی ارزیابی کرد.الگوی توزیع اجسام سلول های عصبی که معماری سلولی خوانده می شود به وسیله رنگ های آنیلین به نام رنگ آمیزی نیسل آشکار می شود که در این روش ریبونوکلئوتیدها در هسته و سیتابلاسم جسم سلول نورونی رنگ آمیزی می شود.رنگ آمیزی نیسل اندازه نسبی و تراکم نورون ها را نشان می دهد و در نتیجه سازماندهی نورون ها را در لایه های مختلف قشر مخ آشکار می کند.

  • ضحا شیرازی