روانشناسی

روانشناسی کودکان،زوج درمانی،سبک زندگی برتر

روانشناسی

روانشناسی کودکان،زوج درمانی،سبک زندگی برتر

چطور زبان عشق خودتان را پیدا کنید؟!

این ها راهکارهایی برای شناختن زبان عشق خودتان هستند:

اول

به رفتار خودتان دقت کنید.معمولا چقدر قدردانی و عشق تان را به دیگران ابراز می کنید؟؟اگر همیشه دستی به شانه شان می زنید یا آن ها را در آغوش می گیرید،به احتمال زیاد زبان عشق اصلی شما تماس جسمی است.اگر آزادانه و فراوان از دیگران تعریف می کنید و واژه های تشویق کننده به کار می برید،کلام تحسین آمیز زبان عشق شماست.اگر همیشه دنبال راه هایی برای کمک به دیگران هستید،خدمت رسانی برای شما زبان عشق موثری است.زبانی که با آن صحبت می کنیداغلب همان زبانی است که دوست دارید با آن با شما صحبت کنند.

دوم

معمولا از چه چیزهایی شکایت دارید؟؟در رابطه تان با دیگران از چه چیزهایی خوش تان نمی آید؟؟اگر معمولا از این شاکی هستید که دیگران کمکتان نمی کنند،خدمت رسانی می تواند زبان عشق شما باشد.اگر به دوستتان می گویید (خیلی وقته همدیگه رو ندیدیم)دارید درخواست وقت گذرانی را با هم می کنید.اگر دوستتان به سفر کاری رفته و شما می گویید(برای من هیچی نیاوردی؟) دارید زبان عشق هدیه گرفتن را نشان می دهید.اگر بگویید(فکر می کنم اگه من بغلت نکنم تو هیچ وقت برای این کار پیش قدم نمی شوی)آن گاه می توان گفت زبان عشق شما تماس جسمی است.اگر غر بزنید که(به نظرت هیچ وقت نشده هیچ کار رو درست انجام بدم؟)نشان می دهد کلام تحسین آمیز می تواند به خوبی در شما نفوذ کند.شکایت ها،زبان عشقی را که بیش از همه دوست دارید دیگران در مورد شما به کار ببرند را آشکار می کنند.

سوم

بیشتر چه درخواست هایی دارید؟؟اگر دوست شما دارد به سفر می رود و شما می گویید(سوغاتی یادت نره)،نشان می دهید هدیه گرفتن برایتان مهم است.وقتی می گویید(می تونیم امروز عصر با هم قدم بزنیم) زبان عشق وقت گذرانی با هم را نشان می دهید.اگر از دیگری بخواهید پشتتان را ماساژ دهد،تماس جسمی می تواند زبان غالب شما باشد.اگر معمولا از دیگران می خواهید کارهایی برایتان انجام دهند،شاید خدمت رسانی زبان عشق شماست.وقتی می پرسید(کارم خوبه؟)در واقع زبان عشق کلام تحسین آمیز را درخواست می کنید.

دقت کنید که معمولا چطور عشق و محبتتان را به دیگران ابراز می کنید؛به خاطر همینفمن خانه را جارو می کنم،ظرف می شویم،آشغال ها را بیرون می برم.می توانند کمترین کار و هزینه برای زنده نگه داشتن عشق باشد.برای زنده نگه داشتن عشق رمانتیک در زندگی مشترک لازم است با موفقیت از مرحله اول به مرحله دوم بروید.یاد گرفتن زبان عشق اصلی همدیگر از همان ابتدای آشنایی،این گذر را بسیار آسان تر می کند.

  • ضحا شیرازی

اضطراب جدایی

اضطراب جدایی،اضطراب شدیدو نامناسب با سطح رشد فرد است،در رابطه با جدایی از منزل یا کسانی که فرد به آن ها دلبستگی دارد.در واقع با سن و موقعیت فرد همخوانی ندارد.کودکان هنگام جدایی یا دوری از مادر احساس ناراحتی و اضطراب می کنند.این ترس و ناراحتی اضطراب جدایی خوانده می شود.معمولا مادران سعی در وابسته نمودن کودکان به خویش دارند و به واکنش های عاطفی آن ها نسبت به جدایی پاسخ می دهندکه در طولانی مدت و در هنگام وارد شدن به محلی ناآشنا یا تغییر مکان بدون حضور مادر،دچار حالت اضطراب جدایی می شود.این وابستگی می تواند به خانه یا محیط های آشنا هم باشد،گاهی در بچه ها هنگام جدا شدن از مادر حتی نشانه هایی از هراس هم دیده می شود که فراتر از آن چه که از سطح رشد آن ها انتظار می رود می باشد.

گذر از این مرحله رشد تا اندازه ای به خلق و خوی کودک و نیز مهارت های فرزندپروری والدین او بستگی دارد.حالت استیصال یا درماندگی کودک شیرخوار به هنگام جدایی از موضوع دلبستگی خود از 8 تا 9 ماهگی به بعد،پدیده ای بهنجار است.در حقیقت اضطراب جدایی به عنوان مرحله ای طبیعی از رشد نوزاد برای نخستین بار در 7 ماهگی رخ می دهد و در 10 تا 18 ماهگی به اوج خود می رسد ودر 3 سالگی از بین می رود.اما بعضی از کودکان حتی در سنین بالاتر هم از جداشدن از والدین خود می ترسند.ترس این کودکان دیگر اضطراب جدایی طبیعی تلقی نمی شود بلکه اختلال اضطراب جدایی خوانده می شود.اختلال اضطراب جدایی به صورت یک نگرانی بیش از اندازه درباره جدایی های موقت خوانده می شود.

واکنش های بلافاصله کودکان نسبت به جدایی از لحاظ شدت و طول مدت بسیار متفاوتند،هر چند اضطراب جدایی پدیده ای بهنجار است،مع هذا اضطراب جدایی مرضی نیز به شیوه های متفاوتی متجلی می شود.این کودکان به شدت نگرانند که هنگام دوری از والدین خودشان یا والدینشان آسیب یا صدمه ای ببینند و یا دیگر نتوانند یکدیگر را پیدا کنند.در هنگام جدایی یا پیش بینی جدایی احتمالی،این کودکان شدیدا نگران می شوند و حتی گاه علائم جسمانی پیدا می کنندو از شکم درد،سردرد یا حالت تهوع شکایت می کنند.

آشکارترین نشانه استیصال جدایی می تواند به صورت وحشت زدگی واقعی نمایان شود.گاهی این واکنش به صورت خشم کاذب جلوه گر می شود،خشمی که مبین بروز اضطراب است.در این مواقع،کودک به شخص مورد دلبستگی خود می چسبد و دل مشغولی اصلی و مداوم وی حضور اوست.کودک،امتناع اضطراب آمیز خود را هنگام سپرده شدن به پرستار یا جدایی های دیگر آشکارا نشان می دهد و این امتناع گاهی با حالت تهوع همراه است.لیکن این اضطراب را وقتی می توان یک نشانه مرضی محسوب کرد که به محدود شدن فعالیت های کودک منجر شود یا مانعی در راه سلامت هیجانی وی ایجاد کند.

اضطراب جدایی مرضی از سنین پیش دبستان بروز می کند و ممکن است سالیان دراز پابرجا بماند.چنین اضطرابی در هر موقعیتی که احتمال جدایی وجود دارد،شدیدا برانگیخته می شود و فرد را بر آن می دارد تا از موقعیت هایی که مستلزم جدایی هستند اجتناب کند.

در اغلب موارد اختلال پس از یک رویداد تنیدگی زا مانند مرگ یکی از اعضای خانواده یا یک حیوان مانوس خانگی،یک بیماری شخصی یا بیماری یکی از اعضای خانواده و تغییر محیط مانند تغییر مدرسه یا منزل بروز کرده است.

بالبی گزارش می کند که دلبستگی های توام با اضطراب با سابقه جدایی های واقعی به ویژه قبل از سه سالگی همبسته اند.

  • ضحا شیرازی

پراشتهایی عصبی/جوع

Bulimia Nervosa

اختلال پرخوری به عکس روان بی اشتهایی،مفهوم بالینی بسیار جدیدتری است.ضوابط تشخیص مبتلایان به پرخوری بسیار شبیه به ضوابط مبتلایان به روان بی اشتهایی است با این تفاوت که وزن بهنجار خود را حفظ می کند.

اختلال پرخوری بر اساس برانگیختگی ناگهانی،مقاومت ناپذیر و مهار نشدنی نسبت به خوردن مشخص می شود.مدت زمان آن محدود است و از چند دقیقه تا حدود یکساعت طول می کشد.مقدار غذایی که بیمار در خلال این مدت مصرف می کند آشکارا بیش از مقداری است که بسیاری دیگر از افراد در همین مدت و شرایط توانایی خوردن آن را دارند.بیمار معمولا توانایی مهار این بحران را ندارد و نمی تواند خوردن را متوقف کند و تا آن جا که ممکن است به پنهان کردن رفتار خود بپردازد.معمولا به انتخاب غذاهای شیرین،نرم و با کالری زیاد مانند بستنی و شیرینی گرایش دارد.

وزن افراد مبتلا به پرخوری به رغم نوسان های قابل ملاحظه در طیف بهنجار باقی می ماند.اما گاهی نیز وزن برخی از بیماران تا حدی کاهش می یابد که واجد ضوابط تشخیص روان بی اشتهایی می شوند و گروهی دیگر از آن ها به علت پرخوری دچار فربهی می گردند.

پراشتهایی عصبی از خیلای جهات نمایانگر شکست تلاش های بیمار در دستیابی به وضعیت بی اشتهایی عصبی است.هدف بیماران در هر دو اختلال لاغری مفرط است.اما در پراشتهایی عصبی بیمار در مقایسه با بیماران مبتلا به نوع محدود کننده بی اشتهایی عصبی کمتر می توانند حالت نیمه گرسنگی یا گرسنگی شدید را به طور پیوسته حفظ کنند و در مواردی به پرخوری دست می زنند.

پرخوری های ناخواسته منجر به اقدامات ثانویه ای برای اجتناب از افزایش وزن مورد هراس بیمار می شودکه برای این منظور رفتارهای جبرانی مختلفی از جمله پاکسازی یا ورزش های مفرط انجام می شود.

برخلاف بیماران بی اشتهایی عصبی،این بیماران ممکن است وزن طبیعی خود را حفظ کنند.

پراشتهایی عصبی شایع تر از بی اشتهایی عصبی است.همچون بی اشتهایی عصبی،پراشتهایی عصبی نیز در زنان بسیار شایع تر از مردان است،ولی سن شروع آن در دوره شروع آن در دوره نوجوانی دیرتر از سن شروع بی اشتهایی عصبی  است.

میزان بروز آن در مردان یک دهم میزان بروز آن در زنان است.اختلال پرخوری در خلال نوجوانی و اغلب در افرادی بروز می کند که تصمیم گرفته اند مسئله اضافه وزن خفیف یا مزمن خود را رفع کنند.

  • ضحا شیرازی

خودکشی

خودکشی می تواند در خانواده ها تداوم یابد،و تا جایی که اختلال های افسردگی ارثی هستند خودکشی نیز می تواند موروثی باشد.خودکشی می تواند عنصر زیست شیمی داشته باشد.در بین بیماران افسرده،اقدامات خودکشی در بین افرادی فراوانتر بود که سطوح سروتونین پایین داشتند،وقتی بیماران دارای سروتونین پایین دست به خودکشی می زنند از شیوه های خشن تری استفاده می کنند.

افسردگی عامل مستعدکننده نیرومندی برای خودکشی است.برآورد شده است که 80 درصد بیماران خودکشی گرا به طور قابل ملاحظه ای افسرده هستند.بیماران افسرده حداقل 25 برابر بیشتر از جمعیت های گواه دست به خودکشی می زنند.

زنان تقریبا سه برابر مردان دست به خودکشی می زنند،ولی مردان عملا سه برابر بیشتر از زنان در خودکشی موفق می شوند.میزان بیشتر خودکشی موفق در مردان شاید به دلیل روش هایی باشد که انتخاب می کنند.مردان معمولا به وسیله شکست شغلی برای خودکشی برانگیخته می شوند و زنان بیشتر با شکست عشقی.

در اولین بررسی نوین خودکشی،جامعه شناس فرانسوی،امیل دورکیم سه انگیزش برای خودکشی را متمایز کرد که همه ی آن ها با نحوه ای که فرد جایگاه خود را در جامعه می بیند رابطه ی نزدیکی دارند،او این انگیزه ها را هنجار گسستی،خودخواهانه و نوع دوستانه نامید.

خودکشی هنجار گسستی به وسیله گسستی ویرانگر در رابطه فرد با جامعه اش ایجاد می شود:از دست دادن شغل،رکود اقتصادی،و گاهی حتی ثروت ناگهانی.

خودکشی خودخواهانه زمانی روی می دهد که فرد پیوندهای بسیار اندکی با همنوعانش دارد.ضرورت های اجتماعی،از همه مهمتر زندگی کردن،در اختیار فرد خودخواه قرار نمی گیرد.خودکشی نوع دوستانه به درخواست جامعه صورت می گیرد در واقع فرد زندگی خود را می گیرد تا به جامعه ی خود منفعت برساند مانند راهبان بودایی که در اعتراض به بی عدالتی ها در جنگ ویتنام خود را سوزاندند.

متفکران نوین دو انگیزه دیگر را برای خودکشی در نظر می گیرند:پایان و دستکاری.

آن هایی که آرزوی پایان دارند صرفا از زندگی دست کشیده اند.آن ها پایان مشکلاتشان را در مرگ می بینند.انگیزش دیگر برای خودکشی میل به دستکاری کردن دیگران است از راه اقدام به خودکشی.برخی افراد دوست دارند با مردن،دنیایی را که باقی می ماند دستکاری کنند،مثلا برای اینکه از دلباخته ی طرد کننده انتقلم بگیرند.

سعی در جلوگیری از ترک کردن یک دلباخته،بستری شدن در بیمارستان و داشتن فراغت موقتی از مشکلات و جدی گرفته شدن،همگی انگیزه های دستکاری برای خودکشی به قصد زندگی کردن هستند.

  • ضحا شیرازی

مراحل خواب

خواب از دو حالت تشکیل می شود:

خواب با حرکات سریع چشم(REM)

این خواب،خواب نامنظم است.در طول خواب REM،فعالیت امواج الکتریکی مغز به امواج حالت بیداری شباهت زیادی دارند به همین علت آن خواب متناقض نیز می گویند.چشم ها زیر پلک ها تکان می خورند،ضربان قلب و فشار خون و تنفس ناموزون هستند و حرکات جزئی بدن روی می دهند.در خلال خواب REM ممکن است افراد در برابر سر و صدا واکنشی نشان دهند اما چنانچه صدای آشنایی بشنوند به راحتی از خواب بیدار می شوند.این خواب با دقت و هوشیاری همراه است.در خلال خواب REM فرد در حال خواب دیدن است و رویاها حالتی داستانی و حکایت گونه دارند.تونوس عضلانی در خواب REM وجود ندارد.

 

خواب بدون حرکات سریع چشم(NREM)

در این خواب،ضربان قلب،تنفس و فعالیت امواج مغز آهسته و موزون هستند.در این خواب رویاهای ساکن و تونوس عضلانی متوسط وجود دارد.بدن،بدون حرکت است.

  • ضحا شیرازی

نشانه های افسردگی

نشانه های هیجانی

غم برجسته ترین و فراوانترین نشانه هیجانی در افسردگی است.عموما افراد افسرده هنگام صبح احساس بدتری دارند و وقتی روز سپری می شود،به نظر می رسد که خلق آن ها اندکی سبک می شود.همرته غم احساس اضطراب نیز اغلب در افسردگی وجود دارد.فقدان مسرت،از بین رفتن شادی زندگی،بی علاقگی نیز در افسردگی وجود دارد.و بالاخره حتی کارکردهای زیستی نظیر خوردن و میل جنسی جاذبه ندارد.

نشانه های شناختی

نظر منفی نسبت به خود(برداشت ها از شکست و بی لیاقتی اغلب تحریف شده هستند)اعتقاد به آینده ی نومیدانه(فرد افسرده تقریبا همیشه آینده را با بدبینی و نومیدی زیاد می بیند)

نشانه های انگیزشی

افراد افسرده مشکل زیادی برای شروع فعالیت دارند.در حالت شدید عدم شروع پاسخ(فلج اراده) نام دارد.چنین بیماری نمی تواند حتی خود را به انجام کارهایی که برای زندگی ضروریست وادارد.در افسردگی حاد ممکن است (کندی روانی-حرکتی)وجود داشته باشد که طی آن حرکات کند می شوند و بیمار بیش از اندازه آهسته راه می رود و صحبت می کند.مشکل تصمیم گیری نیز نشانه ی رایج افسردگی است.

نشانه های بدنی

شاید موذیانه ترین نشانه ها در افسردگی، تغییرات جسمانی می باشد.زمانی که افسردگی وخیم تر می شود تمام لذات زیستی و روانی که زندگی را با ارزش می سازد از بین می روند.از دست دادن اشتها در بین افراد افسرده رایج است.در افسردگی متوسط و شدید،از دست دادن وزن رخ می دهد،ولی در افسردگی خفیف گاهی افزایش وزن دیده می شود.اختلال خواب نیز شایع است.فرد افسرده ممکن است میل جنسی خود را نیز از دست دهد.علاوه بر نگرانی زیاد در مورد سلامتی،افراد افسرده ممکن است در برابر بیماری جسمانی آسیب پذیرتر باشند.

  • ضحا شیرازی

یکی از دغدغه های والدین با کودکان خود لجبازی های کودکان است.لجبازی جزئی از مراحل رشد کودکان است و اصولا در سن سه سالگی به اوج خود می رسد.با رفتار و برخوردهای صحیح با کودک به خوبی می توان لجبازی را کاهش داد و این دوره را به خوبی طی کرد فقط شربط آن صبوری و اقتدار والدین است.

در ادامه به تعریف و سبب شناسی و درمان و توصیه لجبازی کودکان خواهیم پرداخت.

لجبازی در کودکان را می توان به اصرار کودک به نیت مخالفت با والدین به انجام رفتارهایی که از طرف والدین منع شده است گویند.

معمولا این رفتار با موارد زیر همراه خواهد بود:

  • گریه شدید
  • داد و فریاد
  • خود را به زمین زدن
  • کوبیدن پای خود به زمین
  • امتناع از انجام خواسته والدین توام با رفتارهای نابهنجار

 

سبب شناسی اختلال

دلایل زیادی می تواند سبب بروز این اختلال در کودکان شود از جمله موارد مهم می توان به عوامل زیر اشاره کرد:

  • لجبازی والدین
  • استفاده از لجبازی به عنوان ابزاری برای دستیابی به خواسته ها
  • ابزاری برای جلب توجه قرار گرفتن
  • ابزاری برای ابراز خود
  • اعتراض به شرایط نا خوشایند

درمان و توصیه ها

  1. حذف امتیازات کودک به واسطه لجبازی.به طور مثال اگر کودک لجبازی می کند تا شما برای او بستنی بخرید، بستنی نخرید.
  2. بی اعتنایی کردن به رفتار لجبازانه کودک
  3. حذف انتظارات نابه جای خود از کودک و متناسب سازی انتظارات با توانایی و مهارت کودک.
  4. توجه به نیاز کودک در مواردی که بی توجهی به نیازهای کودک علت لجبازی اوست.
  5. عدم تنبیه و مواخذه شدید
  6. متاسفانه عدم توجه پدر و مادر به نیازهای یکدیگر و خواسته های یکدیگر و لجبازی با یکدیگر سبب ایجاد الگو برای کودکان خواهد کرد.
  7. دادن مسئولیت به کودک جهت کنترل عامل لجبازی.به طور مثال کودک خیلی شکلات میخورد و سر آن لج می کند بهتر است به او مسئولیت دهید مثلا بگویید مسئول تقسیم آن تو هستی.در این صورت به جای لج کردن به این فکر می کند که چگونه مسئولیت را به خوبی انجام دهد و اگر هم جایزه در نهایت به اودهید بهتر است.
  8. عدم مقایسه کودک به ویژه با همسالان و خواهر و برادر کودک.
  • ضحا شیرازی

اختلالات زبان

در بسیاری از مطالعات نقش ویژه نیمکره چپ در کنترل کارکردهای زبان در اکثر افرادراست دست به اثبات رسیده است.این اطلاعات عبارتند از نتایج آزمون سدیم آمیتال در بیماران تحت جراحی سر و نیز بروز زبان پریشی متعاقب سکته یک طرفه نیمکره چپ در مقابل نیمکره راست.برای افراد راست دست غلبه نیمکره راست نادر است و این امر در 1% موارد روی می دهد.برتری نیمکره ای برای زبان در افراد چپ دست کمتر قابل پیش بینی است.حدود دو سوم افراد چپ دست در واقع نیمکره چپ شان برای زبان غالب است در حالی که 20% نیمکره راست غالب است یا با دو نیمکره غلبه دارند.

در طول سال ها برای توصیف الگوهای مختلف فروپاشی زبان نظام های طبقه بندی مختلفی تدوین شده است.یک روش رایج وجود یا فقدان سه ویژگی کلیدی زیر را لحاظ می کند:

1.روانی کلام

2.درک کلام

3.تکرار

زبان پریشی بروکا

مشخصه زبان پریشی بروکا که زبان پریشی بیانی و غیر سلیس نیز نامیده می شود تکلم غیر فصیح و در عین حال فهم شنیداری سالم و تا حدودی مختل شدن تکرار است.از دیرباز تصور بر این بوده که این زبان پریشی با آسیب ناحیه بروکا ارتباط دارد.اما داده های اخیر تصویربرداری عصبی در بیماران دچار سکته مغزی نشان داده است که سندرم کامل زبان پریشی بروکا شامل دستورنشناسی فقط در صورت وجود آسیب وسیع تری دیده می شود که ناحیه فوق قناتی از ناحیه بروکا تا گستره خلفی شیار سیلوین را در بر می گیرد.

زبان پریشی ورنیکه

مشخصه زبان پریشی ورنیکه تکلم سلیس،مختل شدن درک و تا حدودی اختلال در تکرار است.این نوع زبان پریشی با آسیب ناحیه ورنیکه در ناحیه شکنج فوقانی گیجگاهی ارتباط داده شده است.مختل شدن توانایی فهم زبان مستقیما بر توانایی فرد برای برون داد زبانی خودپایشی تاثیر می گذارد و ممکن است با فروپاشی ساختار نحوی زبان ارتباط داشته باشد.برخلاف بیماران دچار زبان پریشی بروکا که عموما به نحو دردناک و آشکاری از مشکلات ارتباطی خود آگاه اند بیماران دچار زبان پریشی ورنیکه معمولا از مشکلات ارتباطی خود آگاه نیستند زیرا ناحیه ورنیکه برای فهم تکلم خود و نیز زبان دیگران اهمیت اساسی دارد.این فقدان بینش مشابه اختلال بیماری نشناسی است که در آن بیمار نقائص خود را تشخیص نمی دهد و اختلال وی به خصوص برای بسیاری اعضای خانواده و مراقبین ناکام کننده و دشوار است.

زبان پریشی هدایتی

در بیماران دچار رزبان پریشی هدایتی به دلیل حفظ نواحی ورنیکه و بروکا،فهم شنیداری و تکلم خود به خودی نسبتا سالم می ماند.اما توانایی تکرار کلمات و عبارات به طور اختصاصی مختل می شود و به طور سنتی این زبان پریشی به آسیب فاسیکولوس قوسی نسبت داده می شود که ارتباط متقابلی با نواحی ورنیکه و بروکا دارد.این نوع زبان پریشی خفیف تر بوده و معمولا تاثیرات منفی کمتری بر روی عملکرد روزانه دارد.

  • ضحا شیرازی

اختلالات علائم جسمانی و علائم مرتبط

مشخصه این گروه از اختلالات اشتغال ذهنی بارز با بدن و ترس از ابتلا به بیماری یا پیامدهای بیماری مانند مرگ است.

اختلالات علائم جسمانی

مشخصه اختلال علائم جسمانی سطوح بالای اضطراب و نگرانی مستمر در مورد نشانه ها یا علائم جسمانی است که به عنوان ابتلا به یک بیماری طبی شناخته شده سوء تعبیر می شود.این اختلال همچنین خودبیمارانگاری نیز نامیده می شود.

اختلال اضطراب بیماری

اختلال اضطراب بیماری عبارت است از ترس از بیمار شدن با علائم جسمانی معدود یا بدون علائم جسمانی.

اختلال علائم نورولوژیک کارکردی

این اختلال قبلا به نام اختلال تبدیلی شناخته می شد و مشخصه آن نواقص حسی حرکتی یا ارادی غیر قابل توضیح است که حاکی از یک بیماری نورولوژیک یا سایر بیماری های طبی عمومی است.تصور می شود تعارض روانشناختی مسئول بروز علائم باشد.

عوامل روانشناختی موثر بر سایر بیماری های طبی

این طبقه مخصوص مشکلات روان شناختی است که به وسیله افزایش خطر پیامدهای ناگوار اثراتی منفی بر بیماری طبی می گذارد.

اختلال ساختگی

اختلال ساختگی که اختلال موشنهاونزن نیز نامیده می شود عبارت است از تولید عمدی علائم روانی یا جسمانی به منظور اتخاذ نقش بیمار.اختلال ساختگی تحمیل شده به دیگری قبلا اختلال ساختگی نیابتی نامیده می شد زمانی است که فردی شخص دیگری را بیمار جلوه می دهد و اغلب مادر و کودک وجه افتراق اختلال ساختگی از تمارض در این است که در تمارض با اینکه مانند اختلال ساختگی علائم به صورت کاذب گزارش می شود اما انگیزه فرد انگیزه های بیرونی نظیر اجتناب از مسئولیت دریافت غرامت مالی یا دریافت مواد است.

سایر اختلالات علائم جسمانی و اختلالات مرتبط

این طبقه مختص اختلالاتی است که در طبقات بالا طبقه بندی نشده است.یکی تز این اختلالات حاملگی کاذب است که در آن فرد به غلط معتقد است که باردار است.

  • ضحا شیرازی

اختلالات خوردن و تغذیه

مشخصه اختلالات خوردن و تغذیه آشفتگی بارز در رفتار خوردن است.

بی اشتهایی عصبی

بی اشتهایی عصبی یک اختلال خوذدن است که مشخصه آن کاهش وزن بدن و امتناع از خوردن است.اشتها معمولا تغییری نمی کند.

پراشتهایی عصبی

پر اشتهایی عصبی یک اختلال خوردن است که در آن پرخوری های مکرر و عود کننده با یا بدون استفراغ دیده می شود.

اختلال پرخوری

اختلال پرخوری نوعی از پراشتهایی عصبی است که با دوره های گاه گاهی پرخوری (هفته ای یک بار)همراه است.

هرزه خواری

هرزه خواری عبارتست از خوردن مواد غیر خوراکی

اختلال نشخوار

ویژگی اساسی اختلال نشخوار بالاآوردن مکرر غذا است که معمولا در شیرخواری یا کودکی شروع می شود.

 

اختلال مصرف غذای اجتنابی/محدود

قبلا اختلال تغذبه شیرخواری یا کودکی نامیده می شد.و ویژگی این اختلال فقدان علاقه به غذا یا خوردن است که منجر به نارسایی رشد می شود.

  • ضحا شیرازی